نخستین روزهای تیر 88 حتی روزنامه جمهوری اسلامی هم در ستون سرمقاله خود فرازی کوتاه را به نصیحت فلانی اختصاص داد: «چرا وقتی قانون اساسی، شورای نگهبان و ساز و کار انتخابات را قبول نداشتید، نامزد شدید؟!» این جمله پرسشی کاملا دقیق، دقیقتر هم میشود اگر اینبار، مخاطب را شخص عالیجناب قرار دهد. معالاسف ایشان هنوز انتخابات برگزار نشده، در رد شورای نگهبان حرفهای ناصحیح میزند. باری! برگزارکنندگان را بیهیچ سندی متهم میکند به تقلب، دگر بار و باز هم بیهیچ سندی متهم میکند به نیت انجام تقلب! اگر ملاک، نه «افراد» بلکه «حق» است، باید از هر آن که شورای نگهبان را متهم به تقلب میکند، پرسید؛ «چرا وقتی قانون اساسی، شورای نگهبان و ساز و کار انتخابات را قبول ندارید، میخواهید کاندیدا شوید؟!» گمانم خمینی بتشکن هم مثل ما، نظام 300 هزار شهید جمهوری اسلامی را مسخره آقایان نمیدانست؛ «هر کس بخواهد فساد کند و به مردم بگوید که این شورای نگهبان کذا و این مجلس کذاست، این فساد است و مفسد است یک همچو آدمی. این مفسد فیالارض تحتتعقیب باید قرار بگیرد». گمانم خامنهای بتشکن هم مثل ما، نظام 300 هزار شهید جمهوری اسلامی را مسخره آقایان نمیداند؛ «نظارت استصوابی شورای نگهبان، پایهها و ریشههایش در قانون اساسی است و در قانون عادی هم همان تایید شده و وجود دارد. این نظارت هم برای شهروندان عادی و معمولی نیست. برای آن است که یک آدم ناباب، یک آدم مضر و یک آدم بد، به این مرکز حساس وارد نشود. این نظارت استصوابی مخصوص مجلس که نیست، درباره ریاستجمهوری هم هست. حالا شما ببینید یک آدم حراف پشتهماندازی که از خارج هم حمایت شود و پول فراوانی هم داشته باشد، خودش را به شکلهای گوناگونی بیاراید و اینجا بیاید و کاندیدا شود و اکثریتی را هم ببرد و رئیسجمهور شود، تکلیف مملکت چه میشود؟! نظارت استصوابی برای همین است که جلوی ورود آدمهای فاقد صلاحیت را چه در مجلس، چه در ریاستجمهوری و چه در بقیه جاها مثل مجلس خبرگان بگیرد و اینها نتوانند وارد این مراکز حساس شوند». متاسفانه بعضیها به جای آنکه مشغول مقوله خدمت باشند، نظارت استصوابی را میزنند یا خواهان برعهده گرفتن بخش مهمی از بدیهیترین تکالیف شورای نگهبان میشوند! ایشان همان به در شب واریز یارانه به حساب ملت، از فرط دلواپسی، «عزا» نگیرند، انجام امور سایر نهادها پیشکش! اگر «شورای نگهبان» نباشد، رئیسجمهور با لباس زنانه از کشور فرار خواهد کرد! اشاره ما به آن روز است که فقدان این نهاد مهم، از جاسوسی در مایههای بنیصدر، رئیسجمهور روی دست جمهور گذاشت! امروز اما نشان به نشان این همه حرف ناصحیح، آنهم نه توسط اپوزیسیون، بل توسط افراد دستاندرکار، فرض است بر شورای نگهبان، عمل به مر قانون نظارت استصوابی کند. نظارت استصوابی وظیفهای خطیر روی دوش شورای نگهبان برای طرد افسادطلبان و اصحاب فتنه است. بعضیها اگر خیلی دوست دارند بدانند «اهرم» چیست و دست کیست، باید مروری دوباره کنند این جمله معاون رئیسجمهور را، آنهم در گوش خبرنگار BBC؛ «توافق هستهای اهرمی در اختیار اصلاحطلبان ایران در مقابل سایر گروههای سیاسی قرار میدهد»! سوای این حرفها، اگر قرار بود تایید صلاحیت نامزدها برعهده قوه مجریه باشد، آیا دولت قبل اصلا صلاحیت رئیس دولت فعلی را تایید میکرد که حالا ایشان بخواهند مواضعی از این قبیل اتخاذ کنند؟! من یک سوال اساسی دارم؛ «واقعا در دستگاه اجرا کار نیست که علیالدوام این همه سخن غیرمرتبط بیان میشود؟!» مگر این مردم، رئیسجمهور معین میکنند که معاون ایشان به جای حل معضلات عدیده زیستمحیطی، خوراک سیاسی دست رسانه روباه پیر بدهد؟! اساسا کار خانم ابتکار چیست؟! اصولا کار وزیر نفت چیست؟! کار وزیر مسکن چیست؟! کار خود رئیس قوه مجریه چیست؟! والله تخریب شورای نگهبان، طبق نص صریح روحالله و خلف حکیم روحالله، وظیفه دشمن است، نه دوست! آنهم دوستی که خود، هزار کار نکرده و هزار بار همچنان روی زمین مانده دارد! جوری حضرات، مقابل شورای نگهبان گارد گرفتهاند کأنه یکی از مفاد توافق هستهای، تخریب این نهاد است! چه خبر است؟ احیانا میخواهم ببینم جز طعنهپرانی علیه شورای نگهبان و منتقد و آحاد ملت و فلان قشر و بهمان صنف و یا جز مودب و باهوش خواندن دشمن، کار دیگری ندارند آقایان؟! ظاهرا ندارند که به جای ایراد سخن در راستای حل مشکلات مردم، مجلس شلوغپلوغ اول را «بهترین مجلس تاریخ جمهوری اسلامی» میخوانند! این فرموده آخری، شگفتا! حتی بنا به خاطرات عالیجناب هم سخنی نادرست است! آقای رفسنجانی در خاطرات خود نوشتهاند: «اگر در مجلس اول، نیروهای حزب جمهوری اسلامی و عناصر دلسوز و متدین نبودند، هیچ معلوم نبود گروههای مخرب چه بلایی میخواستند سر کشور بیاورند؟!» حالا این شد «بهترین مجلس»؟! اصلا فرض را بر این میگیرم که جز حرف سیاسی زدن، کار دیگری ندارند! لااقل درست حرف سیاسی بزنند!
نظرات شما عزیزان: